ازریاست دولت تا فروپاشی ایران
احمدی نژاد از سال ۱۳۸۴ و در پی انتخابات جنجال برانگیز سال 1388توانست بر مسند ریاست جمهوری ایران تکیه زند .وی با یک ایدئولوژی خاص برگرفته از افکار تند روهایی که سالها در فکر کسب قدرت و حذف انقلابیون قدیمی بودند با شعار عدالت و دولت امام زمان (عج)وارد بازار سیاست ایران شد .اما تمام شرایط نشان از ان داشت که وی از بدو ورود سعی در تغییرات عمده در سیستم حکومتی ایران دارد او با تحریک اذهان عمومی و ایجاد تنش بین طبقات اجتماعی به اسم عدالت اولین گام جدا سازی مردم از اتحاد را برداشت .در این مقاله کوتاه سعی بر ان است که افکار ایشان با گورباچف بصورت مستند مورد بحث قرار گیرد تا بدانیم آیا ایشان همان گورباچف روسی برای بر هم زدن نظم اجتماعی و حکومت ایران است?????
گورباچف پس از پیروزی بر رقیبان خود در سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۱سعی در تغییر حکومت روسیه داشت که با شعار دمکراسی وارد میدان شد و برای رسیدن به اهداف خود چند راه حل را به اجرا دراورد .راه حل های احمدی نژاد هم در بسیاری موارد وجه تشابهاتی با ان راه حلها دارد .:
۱)گورباچف برنامه ریزی مرکزی و گروهی را سست کرد ..تا برنامه ای برای بازخواست از او وجود نداشته باشد . و حزب کمونسیت را با مجلس بهم انداخت و ارا مجلس را اشتباه میخواند همین کار را احمدی نژاد در دولت خود اجرا نمود و تبدیل به یک کارشناس همه فن حریف شد و به وزرا خود اموخت که تابع هیچ قانونی نباشند و مصوبات مجلس را نادیده بگیرند و هر کسی که از این امر سرپیچی میکرد از وزارت خلع میشد و تصمیمات از سطح ملی به سطح ایدئولوژیک احمدی-نژادوهمراهانش رسید
الکساندریا کولف روسی برای کورباچف که کار بر هم زدن موازنه قدرت در حزب کمونیسم را بر عهده داشت و باعث تضعیف حکومت شد. اقای مشایی نیز همان نقش یاکولف را برای اقای احمدی نژاد بر عهده دارد و با بیان مطالبی پوپولیستی سعی در انحراف افکار عمومی و جذب حامیان کاندیدای دیگر دارند .
۲)گورباچف خصوصی سازی بنگاههای دولتی را اغاز کرد و با شعار اقتصاد ازاد و زمین برای همه کشاورزان تو انست عده بسیاری را گمراه نماید وی به قصد پروسترویکا اقتصاد سایه و خلاف کاران مافیا را وارد معاملات دولتی نمود.
در ایران هم احمدی نژاد با شعار کوتاه کردن دست ثروتمندان از ثروت ملی توانست به بهانه های مختلف اقتصادی نهاد های مالی و اقتصادی کشور را مختل و در مواردی مانند شورای پول و اعتبار و سازمان برنامه و بودجه انها را حذف کند تا به راحتی بتواند راه را برای دوستان نظامی خود که مدتها در پی کسب منابع مالی عظیم بودند هموار سازد از این رو بسیاری از منابع دولتی بجای واگذاری ملی و خصوصی سازی به بعنوان کادو در اختیار اقتصاد سایه ایران و رانت خواران اقتصادی قرار گرفت .دولت نهم و دهم به جای خصوصی سازی با ایجاد شرکتها و تعاونیهای غیر واقعی اموال عمومی را به تاراج بردند نمونه های ان در صنایع نفت ُِتراکتورسازی تبریز.مخابرات ایران .وزارت بازرگانی .صنایع فولاد اهواز و ......مشهود است
۳)گورباچف اجازه داد رسانه ها و سازمانهای فرهنگی ایدئولوژی روسیه را باز سازی کنند.در ایران هم احمدی نژاد با همین هدف فعالین مطبوعاتی و روزنامه نگاران منتقد را دستگیر و رادیو .تلویزیون را به اختیار خود دراورد تا بتواند فرهنگ مردم ایران را تغییر دهد او فرهنگ دروغگویی و تحریف حقایق و در بیشتر موارد کتمان واقعیاات را به عنوان یک راه حل تغییر دیدگاه مردم بسوی عدالت در پیش گرفته است و اینها را بعنوان بازسازی فرهنگی میداند زیرا میخواهد مردم را قانع کند که اتحاد و همدلی در ایران معنی ندارد و همیشه باید تغییرات و حذف عده ای هرچند در گذشته مثبت بوده اند در برنامه کاری قرار گیرد و ذهنیت مردم را نسبت به اداب و رسوم و باورهای حکومتی ،ملی ،مذهبی ایران تغییر دهد .از این نمونه میتوان به سرقت مجسمه های مشاهیر و بزرگان ادب و انقلابی ایران اشاره کرد از سویی با حمله به دانشگاهیان و استادان دانشگاه و علوم انسانی سعی در حذف واقعیات وتحریف علوم و گرایش علم اسلامی به بسمت اسلام طالبانی است
۴)گورباچف در سیاست خارجی روش هویج و چماق را پیش گرفت و در بیشتر این سیاستها شکست میخورد اما همیشه تایید کنندگانی مثل آناتولی چرنیایف را در کنار خود داشت .احمدی نژاد هم در بیشتر سیاستهای خارجی خود شکست خورده و ایران را از حالت یک کشور تاثیر گذار در منطقه به یک کشور منفعل تبدیل کرده واقایانی مثل رحیمی .مشایی.رسایی .را بعنوان تایید کننده خود همیشه اماده به سخنوری دارد و بیشتر از انکه خود را مخالف امپریالیسم وکاپیتالیسم نشان میدهد عاشق این سبک حکومتی و رابطه با انهاست .
یک استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین الملل معتقد است: احمدی نژاد تمایل بسیار دارد تا با آمریکا گفتگو و رابطه بر قرار کند، ولی نمی داند چگونه باید این کار را بکند.
دکتر احمد بخشایشی کارشناس روابط بین الملل و سیاسیت خارجی در گفتگو با «فردا»، با اشاره به اظهار تمایل احمدی نژاد برای گفتگوی مستقیم با رئیس جمهور آمریکا گفت: مذاکره سه نوع است؛ اصولی، سخت و نرم. مذاکره نرم با دوستان است، سخت با دشمنان و مذاکره اصولی هم بر سر منافع است.
وی افزود: اما آنچه احمدی نژاد در دیپلماسی عمومی و در نامه نگاری هایش با روسای کشورها انجام داده، مخاطبش افکار عمومی داخل کشور است. وقتی می گوید حاضرم با اوباما گفتگو کنم مرادش نوعی رقابت با او در میان افکار عمومی داخل است. این مذاکره نیست.
بخشایشی ادامه داد: آنچه احمدی نژاد می خواهد بوی مذاکره سیاسی نیست بلکه بوی تنه زدن و تحقیر کردن طرف است. آقای احمدی نژاد بیشتر مناظره را می خواهد تا مذاکره. فکر می کند در مناظره های انتخاباتی حریفان را از صحنه بدر کرده و حالا دوست دارد با بوش و اوباما هم این کار را بکند. او در پی یادآوری و بازسازی خاطره دانشگاه کلمبیا است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: احمدی نژاد تمایل بسیار دارد تا با آمریکا وارد گفتگو شود همان طور که رحیم مشایی رئیس دفترش از طریق هوشنگ امیر احمدی تلاش های زیادی می کند، اما نمی داند چگونه. دو پهلو حرف می زند. یک پهلویش مردم و اصول گرایان هستند و پهلوی دیگرش تمایل وی برای گفتگو.
بخشایشی گفت: احمدی نژاد به خاطر واکنش های احتمالی به طرح بحث گفتگو با آمریکا، تمایل گفتگو با این کشور را در قالب مناظره بیان می کند. در حالی که مناظره متعلق به رقابت های انتخاباتی است. در طول گفتگو ممکن است مناظره ای هم صورت بگیرد اما این مناظره در اتاق های در بسته است با موضوع و سرفصل های مشخص.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: مشخص است که طرف آمریکایی درخواست احمدی نژاد برای مناظره را قبول نمی کند. آنها به دنبال مناظره نیستند. هر گاه نیاز داشته باشند برای گفتگو اعلام آمادگی می کنند. اما گفتگو هم باید اولا موضوع مشخص باشد، بعد کارشناسان وزرات خارجه بنشینند و گفتگو کنند بعد که تفاهماتی حاصل شد معاونین وزارت خارجه و وزرای خارجه و در نهایت نوبیت به روسای جمهور می رسد که کنار هم بنشینند و گفتگو کنند.
اما آقای احمدی نژاد چون به عرف و تشریفات دیپلماتیک چندان توجهی ندارد، گاها صحبت هایی می کند که خیلی ثمر بخش نیست.
۵)گورباچف با همراهی یاگولف بسیاری از ژنرالها را اخراج کرد تا از شر انها بخاطر انتقادهای درستشان که مخالف روش او بود رها شود .اخراج گسترده نظامیان بلند پایه سپاه و ارتش و سازمانهای اطلاعاتی ایران در دوران ریاست احمدی نژاد همان روش است تا بتواند با ایجاد شکاف در بین نظامیان و ورود افراد تازه کار فرصت هر گونه سرکوب و فشار را بر معترضین داشته باشد و عقل سلیمی از درون نظامیان نتواند او را منصرف و یا تحت فشار قرار دهد
۶)برکناری سیاستمداران قدیمی کشور انهم با تهمتهای غیر معمول و انحلال سازمانهای دولتی و اقتصادی تسویه حساب با انقلابیون اصیل و جناح های انقلابی ایران مانند تعطیلی دفاتر حزب کمونیست و از قدرت انداختن رهبران احزاب شوروی توسط کورباچف به بهانه موانع تغییرات گورباچف بود .در دوره احمدی نژاد هم با همکاری چماقداران و ارازل و ائباش و فحاشان توانست بسیاری از سیاستمداران قدیمی را از رده خارج سازد و با این روند مطمعنا در فکر حذف ایت الله خامنه ای از حکومت است تا بتواند نوع حکومت خاص خود کخ سیستم ماکیاولیستی مبتنی بر روش های فاشیستی است را بر قرار نماید و خود و گروهش را نمایندگان امام زمان معرفی کند
7)ایجاد و تبلیغ حکومت تک حزبی احمدی نژاد بر خلاف گورباچف است اما در واقع این سیستم تک حزبی برای بر هم زدن امنیت و استقلال داخلی صورت میگیرد .زیرا احمدی نژاد و دوستانش با ابلاغ این موضع میدانند که مردم ایران و منتقدان رهبر جمهوری اسلامی ایران را حامی احمدی نژاد میدانند و این تفکر را خواسته رهبری میشمارند مورد هدف قرار میدهند و قدرت تاثیر گذاری رهبری در اذهان عمومی را کاهش میدهند و همه چیز را بر گردن رهبری ایران میاندازند و خود یاران احمدی نژاد در میدان سیاست جولان میدهند تا احزاب و مردم را در این وادی سر در کم نماید و بتواند به کارهای خود برسد.
صدها دلیل دیگر گه در این مقاله نمیکنجد .اما یادمان باشد که این افکار در پایان باعث سقوط روسیه و ایجاد شکافهای طبقاتی شدید شد و در پایان راه گورباچف ،که بعدها مامور اموزش یافته امریکا برای فروپاشی شوروی معرفی شد و قربانیان این تغییر پس از مردم روسیه که گرفتار فقر ُگرسنکی و بیکاری شده بودند دوستان و همراهان گورباچف بودند .آیا ایران هم دارد بسمت فروپاشی پیش میردو د؟؟؟؟؟/////زنگها به صدا در میاید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر